گذرگاه

و تو اکنون در گذرگاه، سکنی گزیده ای. در خانه ی موقت و قناعت. و در جاده آخرت. ( از وصایای حضرت علی (ع) به امام حسن (ع) )

و تو اکنون در گذرگاه، سکنی گزیده ای. در خانه ی موقت و قناعت. و در جاده آخرت. ( از وصایای حضرت علی (ع) به امام حسن (ع) )

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ 

ای فرزند آدم! هر کس از شما قناعت ورزد و به اندکِ دنیا راضی و خشنود گردد، بر خدای عزّوجلّ اعتماد کرده است. 

ای فرزند آدم! هر کس حسادت را ترک کند خود را راحت نموده و هر کس از حرام اجتناب و پرهیز نماید دین خود را برای خدا خالص کرده، و هر کس غیبت را ترک نماید محبتش در دلهای مردم جای گیرد و هر کس از مردم کناره گیرد از شرارتهای آنان در امان شود، و هر کس کم سخن گوید عقلش کامل گردد و هر کس به روزی اندکی که خدا برایش مقرر داشته بسنده کند، خدای تعالی نیز عمل اندک و قلیل او را بپذیرد. 

ای فرزند آدم! عمرت را در طلب دنیا به باد فنا سپردی، پس کی بدنبال آخرت خواهی رفت؟ 
منبع: کتاب چهل حدیث قدسی - محمد فربودی 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۳ ، ۱۸:۵۵

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ 

امام صادق علیه السلام: 

اِنَّ لِاَهْلِ الْجَنَّةِ اَرْبَعَ عَلاماتٍ: وَجْهٌ مُنْبَسِطٌ وَ لِسانٌ لَطیفٌ وَ قَلْبٌ رَحیمٌ وَ یَدٌ مُعْطیَةٌ؛

بهشتیها چهار نشانه دارند: روى گشاده، زبان نرم، دل مهربان و دستِ دهنده. 

مجموعه ورام، ج 2، ص 91

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ شهریور ۹۳ ، ۰۱:۴۴

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ 

در حدیث قدسی آمده است: 

«الصَّوْمُ لی وَ أَنَا أَجْزی بِهِ؛ روزه برای من است، و من خود پاداش آن را می‌دهم»؛[1] 

یعنی خداوند متعال ثواب آن را بدون واسطه می‌دهد، علاوه بر ثواب‌هایی که در کتاب و سنت ذکر شده است: 

«فَلاَ تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّآ أُخْفِیَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْیُنٍ؛ پس هیچ‌کس نمی‌داند که چه چشم‌روشنی‌هایی برای آنان مخفی شده است».[2]

در محضر بهجت، ج١، ص٢٢

 


[1]. من لایحضره‌الفقیه، ج‌٢، ص٧۵؛ تهذیب، ج۴، ص١۵٢؛ وسائل‌الشیعة، ج١٠، ص۴٠٠؛ بحارالانوار، ج٩٣، ص٢۵۵.

[2]. سجده: ١٧. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ تیر ۹۳ ، ۱۹:۰۵

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ 

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم: إِنَّ حُبَّ عَلِیٍّ سَیِّدُ الْأَعْمَالِ

دوستی علی (علیه السّلام) بهترین عمل و سرور همه ی اعمال است. 

بحارالأنوار ج 40 ص 46 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ خرداد ۹۳ ، ۱۷:۲۸

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ 

مقدمه 

تاریخ پرداختن به فلسفه و علل احکام به قرن دوم هجری، یعنی همزمان با انتقال حکومت اموی به عباسی و زمان امام صادق و امام رضا (ع) باز می گردد.

حکومت اسلامی در آن دوران از نظر جغرافیایی، گسترش یافت و فرهنگ و اندیشه اسلامی با فرهنگهایی رویارو شد که به لحاظ جغرافیایی، تحت حاکمیت و حکومت اسلامی قرار داشت. در آن دوره، یک نهضت علمی، فکری، فرهنگی بزرگ به راه افتاد و نحله ها و مذهبهایی در اصول و فروع دین پدید آمد.

همچنین شور و اشتیاق مسلمانان برای فهم و تحقیق در مسائل دینی، ظهور افکار انحرافی و افراد منحرف و زندیق، گرایش مسلمانان به ترجمه آثار دیگران، علاقه مأمون عباسی به بحثهای عقلی و حِکَمی، زمینه را برای پرسش از احکام شرعی و عقاید فراهم کرد؛ از اینرو امامان معصوم و شاگردان ایشان به نقد افکار انحرافی و دفاع از حقایق و معارف دینی پرداختند.

در این میان، سؤالهایی نیز از محضر مبارک ائمه اطهار (ع) در باب فلسفه احکام پرسیده شده است و ایشان به این پرسشها پاسخ داده اند.

شیخ صدوق؛ محدث بزرگ شیعی با تألیف «علل الشرایع» سعی کرده است که این روایات را جمع آوری کند و به بحث از علل و فلسفه احکام بپردازد.

روشن است از آنجا که خداوند متعال، حکیم و عالم مطلق است، همه احکام الهی نیز که از ناحیه او صادر شده اند، دارای مصلحت هستند و هیچ حکمی از احکام الهی، بدون حکمت نیست؛ چنان که هم در قرآن و هم در روایات به برخی از علل آنها اشاره شده است.

همان گونه که می دانید، علت تمام اعمال در منابع دینی نیامده است. در این موارد ما نمی توانیم حکمتهایی را برای آن اعمال بتراشیم؛ چرا که عقول انسانها به سبب نقصان ذاتی خود به هر درجه ای از مراتب علوم رسیده باشند، باز هم از درک و فهم همه علل و حکمت احکام عاجزند.

اسرار این احکام را فقط معصومان می دانند که مصداق اتمّ «راسخون فی العلم» هستند و علمشان از ناحیه خدا افاضه شده است؛ اما شاید بتوان گفت که عقل جزئی بشر با پیشرفت و توسعه علوم، به ویژه در این قرون اخیر می تواند به بخش بسیار کوچکی از برخی چراییها در احکام شرعی دست یابد و برخی از آنها را حدس بزند و استحسان کند. نوشتار حاضر هم با این هدف تألیف شده است. در نتیجه، پرداختن به فلسفه و علل احکام را نباید با علم زدگی مترادف دانست.

غرض از این نوشتار، این نیست که به دنبال علمی کردن دین و احکام شریعت باشیم و توجیهات علمی و تجربی برای آن فراهم کنیم؛ بلکه اعتقاد بر این است که گستره و قلمرو دین، دیانت احکام دینی و شریعت فراتر از هر نگاه سطحی بین است و عقل معاش و جزیی که مقوّم علوم تجربی جدید است، نه تنها صلاحیت، بلکه شأنیت اظهار نظر و ورود به احکام شریعت الهی را نداشته و ندارد. چنین عقلی، صرفاً محدود و منحصر به پدیده های حسی و تجربی است.

کسانی که می خواهند دین را به ساحت علم ببرند و به زعم باطل خویش به دنبال علمی کردن دین هستند، «عِرض خود می برند و زحمت ما می دارند.» نگارنده به هیچ وجه، همگام با چنین روشنفکرنماهایی نیست و این نوشته چنین غرضی را ندارد؛ بلکه صرفاً استحسانات و حدس و گمانهایی است که علم تجربی می تواند در حوزه برخی احکام دینی داشته باشد. و گاهی در مورد برخی افراد، خصوصاً جوانان، می تواند عامل و مشوّقی برای جذب بیش تر آنها به احکام الهی شود.

وضو

وضو، از جمله عبادات به شمار می رود و نیز شرط صحت نماز و بعضی امور دیگر است.

وضو در روایات، باعث صحت، طول عمر و نورانیت باطن معرفی شده است.

فلسفه وضو هم مثل سایر عبادات، بالاتر از فواید مادی و نتایج جسمانی است؛ بلکه فایده آن، معنوی و روحانی و برای قرب به مبدأ است. حدیث نبوی «اَلْوُضُوءُ نُورٌ وَ اَلْوُضُوءُ عَلَی الْوُضُؤءِ نُورٌ عَلَی نُور؛ وضو نور است و وضو [گرفتن] با [داشتن] وضو، نوری اضافه بر نوری دیگر است.» نیز اشاره به همین معنا دارد.

مراد از نور در فایده وضو، صفای قلب، حصول قرب و چراغی است که مؤمن را از ظلمات ماهیات و مادیات نجات می دهد و برای رسیدن به معنویات و ورود به ساحت قدس حضرت احدیت رهبری می کند.

وضو افزون بر فواید روحی، روانی، معنوی و حقیقی، حاوی فواید جسمانی، مادی، طبیعی و بهداشتی زیادی است. در ذیل به بعضی از حکمتها و فوائد مادی و معنوی وضو اشاره می شود: 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۹۲ ، ۱۹:۰۹

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ 

سجده عالیترین مراحل عبودیت و بندگی است.

سجده نشانه کمال خضوع در برابر خداوند است.

سجده علامت تسلیم و قطع تعلق کامل از غیر خداست.

سجده عزیزترین عضو بدن و مرکز خودخواهی و غرور را به خاک سائیدن است.

سجده بریدن از غیر خدا و ما و من و افتادن به خاک در برابر ربّ الاعلی است. 

لذا در فرهنگ اسلامی بر آن تاکید شده و در فلسفه طرد شیطان ترک سجود آمده که طغیان و تکبر آن لعین را در برابر حضرت حق متعال می رساند .

آری سجده رمز اصلی عبودیت و بندگی خداست. 


شیطان که رانده گشت بجز یک خطا نکرد 

خود را برای سجده آدم رضا نکرد 


حقیقت سجده، ترک خویشتن و پیشانی را بر آستانه معشوق حقیقی و محبوب واقعی به خاک گذاردن است. 
در سیره کریمه آل البیت (ع) بر این امر نورانی و این عبادت انسان ساز تأکید فراوان شده، تا جائیکه 

رسول اکرم (ص) فرموده اند: ما تقرب العبد الی الله بشئ افضل من سجود خفیٍ ، بنده با هیچ چیز دیگری به اندازه سجده نهائی با خداوند نزدیک نخواهد شد.

به عبارت دیگر برترین و بهترین وسیله تقرب بندگان خدا به او سجده های مخفیانه و دور از چشم دیگران است. 
شخصی خدمت رسول اکرم (ص) آمد و از آن حضرت خواست درباره او دعا کند تا خداوند او را از شفاعت آن بزرگوار بهره مند و در بهشت با او همراه سازد . آن حضرت فرمود : اعنّی بکثرة السجود ، تو با سجده کردن بسیار من را در این دعا کمک کن .

آری سجده بسیار تو موجب تقرب تو و برآورده شده حاجات تو خواهد شد و عامل تقرب تو و اینکه مشمول شفاعت و همراهی و رفاقت با پیامبر(ص) در بهشت میگردد. 
در روایت دیگر آمده که سجده های طولانی از سنت های اوّابین است. و 

امام صادق(ع) فرمودند: سجده و رکوع را طولانی کنید زیرا هر کس چنین کند ابلیس از پشت سر او فریاد کشد ای وای بر من خدا را اطاعت کردند و من عصیان ورزیدم و آنان سجده کردند و من سرباز زدم. 

چند روایت در مورد سجده: 

1- امیرالمؤمنین (ع) می فرماید : طول القنوت و السجود ینجی من عذاب النار 

قنوت و سجود طولانی موجب نجات و رهائی از آتش جهنم خواهد شد. 

2- عن امیر المؤمنین (ع) قال اذا سجد احدکم فلیبا شر بکفیه الارض تعل الله یصرف عند الغل یوم القیمه

 فرمود : چون شخصی از شما سجده کند دو دست خود را بر زمین فرش کند و بگستراند ، امید آنکه خدای تعالی روز قیامت بند و زنجیر را از او بر گرداند. 
3- قال امیرالمؤمنین (ع) تقرب الی الله بالسجود و الرکوع و الخشوع بعظمته و الخنوع

 فرمود : به وسیله سجده و رکوع و خشوع در برابر عظمت حق و ذلت در پیشگاه خدای تعالی تقرب بجوی. 

4- و قال (ع) السجود الجسمانی هو وضع عتائق الوجوه علی التراب

 امام علی (ع) فرمود سجده جسمانی و بدنی صورتهای شریف را بر خاک گذاردن است . این ظاهر سجده است اما حقیقت سجده را امام (ره) در جمله بعدی بیان می فرمایند. 

5- و قال (ع) و السجود النفسانی فراغ القلب من القانیات

 امیر المومنین (ع) فرمود سجده روحانی فراغت قلب از امور فانی دنیا و تعلقات غیر الهی است.

زیرا « ما عندکم ینفذو ما عندالله باق / آنچه نزد شماست فانی شونده است ». 

فراغت دل از غیر خدا و آزادی از تعلقات و وابستگیها سجده و روحانی و آزادی از اسارت ها و فراغت قلب از فانیات است. 

6- و قال (ع) لا یقرب من الله سبحانه الّا کثرة السجود و الرکوع 

امیرالمومنین (ع) فرمودند تنها کثرت سجده و رکوع موجب تقرب بنده بخدای سبحان می شود. 

 7- قَالَ (ع) أَطِیلُوا السُّجُودَ فَمَا مِنْ عَمَلٍ أَشَدَّ عَلَى إِبْلِیسَ مِنْ أَنْ یَرَى ابْنَ آدَمَ سَاجِداً لِأَنَّهُ أُمِرَ بِالسُّجُودِ فَعَصَى وَ هَذَا أُمِرَ بِالسُّجُودِ فَأَطَاعَ فِیمَا أُمِر 

امام علی (ع) فرمود سجده را طولانی کنید زیرا هیچ عملی سخت بر ابلیس از این نیست که ببیند فرزندان آدم در سجده اند چون او خود مأمور به سجده شد و عصیان کرد و فرزند آدم مأمور به سجده شد و اطاعت کرد و نجات یافت. 

8- السجود الجسمانی هو وضع عتائق الوجوه على التراب و استقبال الأرض بالراحتین و الکفین [و الرکبتین‏] و أطراف القدمین مع خشوع القلب و إخلاص النیة 

سجده بدنی آن است که انسان صورتهای شریف یا قسمتهای برجسته صورت (پیشانی ) بر خاک و دستها و انگشتهای پاها و زانوها با خشوع قلب و نیت خالص بر زمین گذاشته شود. 

9- امیرالمؤمنین علی (ع) در حالات پیامبر اکرم (ص) نقل می کند که: 

 کان یوم بدر قاتلت شیئا من قتال ثم جئت إلى رسول الله ص أنظر ما صنع فإذا هو ساجد یقول یا حی یا قیوم ثم رجعت فقاتلت ثم جئت فإذا هو ساجد یقول ذلک ففتح الله علیه 

در روز جنگ بدر کار زار کردم و به خدمت رسول اکرم (ص) آمد حضرت را در حال سجده دیدم که می گفت یا حی یا قیوم سپس رفتم به کارزار پرداختم و برگشتم رسول خدا (ص) را دیدم که در حالت سجده می گفت یا حیّ یا قیوم 
خدای عزوجل فتح و پیروزی را به ایشان کرامت فرمود. 

آری سجده نزدیکترین حالات بنده به پروردگار است ( اقرب ما یکون العبد من ربه و هو ساجد ). 

پیامبر (ص) هرگز از خواب برنخاست الا اینکه در پیشگاه خدا به سجده می افتاد ( مَا اسْتَیْقَظَ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنْ نَوْمٍ قَطُّ إِلَّا خَرَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سَاجِداً ) 

باز نشر از: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله دری نجف آبادی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۲ ، ۱۹:۰۳

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ 

خدای متعال می فرماید: من بر وحدانیتم شهادت می دهم به اینکه جز من خدایی نیست، یکتای بی شریکم، و محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم بنده و فرستاده ی من است. بدانید که هر کس راضی به قضای من نباشد و بر بلای من صبر نکند و نعمتهایم را شکر و سپاس نگوید و بر عطای من قانع نگردد خدایی جز مرا برگزیند و از زیر آسمان من خارج شود. و هر کس صبح کند و محزون از دنیا باشد(1) مانند کسی است که صبح کرده و بر من غضبناک است. و هر کس که به خاطر مصیبتی که بر او وارد شده به نزد غیر من شکوه کند، همانا از من نزد او شکایت کرده. و هر کس به طمع مال بر ثروتمندی وارد شود و به خاطر غنا و ثروتش بر او تواضع کند، یک سوم دینش را بر باد داده، و هر کس بخاطر مرگِ کسی، به صورتش لطمه بزند، مثل کسی است که نیزه ای برداشته و با من به جنگ و ستیز برخاسته است. و هر کس چوبی بر سر قبر مرده ای بشکند مانند این است که کعبه ی مرا ویران کرده است(2)، و هر کس ابائی نداشته باشد که از چه راهی روزی به دست آورد و بخورد من نیز ابائی ندارم که او را از چه دری وارد آتش گردانم، و هر کس در حال تکمیل و رشد دادن دین خود نباشد و هر کس در کاستی و نقصان باشد مرگ برای او بهتر است، و هر کس به علم و دانشی که آموخته عمل کند من نیز بر عملش بیفزایم. 

 


1- یعنی برای دنیا و در طلب دنیا غصه بخورد. 
2- به این معنا که نشانه ی قبر را خراب کند، چون در زمانهای گذشته بجای سنگ از چوب برای علامت گذاری استفاده می کردند. و از میان بردن یا شکستن علامت قبر به معنای بی احترامی به مردگان بوده است. 
منبع: کتاب چهل حدیث قدسی - محمد فربودی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ بهمن ۹۲ ، ۱۶:۵۱

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

خداوند تبارک و تعالی فرماید: در عجبم از کسی که یقین به مرگ دارد، چگونه شادی می کند؟ و کسی که یقین به روز حساب دارد، چطور برای خود مال اندوزی می کند؟ و در شگفتم از کسی که یقین به عالم قبر و مصیبتهای آن دارد، چگونه می خندد؟ و آن کس که به زوال و نابودی دنیا یقین دارد، چگونه در کنارش آرام می گیرد؟ و تعجب می کنم از کسی که یقین به بقا و ابدیت آخرت و نعمتهای آن دارد، چگونه فارغ نشسته و می آرمد؟ و در شگفتم از آن کس که به زبان عالِم است امّا جاهل و نادان است. و در عجبم از کسی که خود را با آب پاک می کند، امّا قلب خود را پاکیزه نمی دارد. و در عجبم از بنده ای که خود را به عیب جویی از مردم مشغول نموده و از عیبهای خود غافل است. و تعجب می کنم از کسی که می داند خدای تعالی بر تمام اسرار او مطّلع است، چگونه او را معصیت می کند؟ و در حیرتم از کسی که می داند که تنها می میرد، تنها وارد قبر می شود، و تنها مورد حساب و بازخواست قرار خواهد گرفت، چگونه با مردم انس می گیرد [ و با خدای خویش انس نمی گیرد ]. و خدای تعالی گواهی می دهد که حقّاً جز من خدایی نیست و محمّد صلّی الله علیه و آله و سلّم بنده و فرستاده ی من است. 

منبع: کتاب چهل حدیث قدسی - محمد فربودی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ دی ۹۲ ، ۲۰:۴۰

« بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ » 

 

یکی از قوانین مهم جهان که قرآن کریم آن را بیان کرده، قانون پژواک عمل انسان ها است. اکثر مردم چنین می پندارند که وقتی کاری انجام می دهند، دیگر هیچ گونه رابطه ای با عمل خود ندارند و همه چیز تمام می شود و حداکثر در قیامت به پاداش و کیفر عمل خویش می رسند. حال آنکه اینگونه نیست. بازتاب عمل، به ما بر می گردد و بر اساس قوانینی که خداوند متعال بر جهان هستی حکم فرما کرده، کار بد و نیک ما در همین جهان بر ما تأثیر می گذارد. 

در آیه 96 سوره اعراف می خوانیم: 

 

وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَ اتَّقَواْ لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَ الأَرْضِ وَ لَـکِن کَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا کَانُواْ یَکْسِبُونَ 

و چنانچه مردم شهر و دیار همه ایمان آورده و پرهیزکار می شدند همانا ما درهای برکات آسمان و زمین را به روی آنها می گشودیم، ولی چون [پیامبران خدا و آیات او را] تکذیب کردند ما هم آنان را به کیفر کردار زشتشان رساندیم». 

 

در این آیه ایمان و تقوا را باعث خیر و برکت در دنیا، و بی ایمانی و تکذیب آیات الهی را باعث بدبختی و کیفر برشمرده است.

همچنین در آیه 30 سوره شوری می خوانیم: 

وَ مَا أَصَابَکُم مِّن مُّصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُواْ عَن کَثِیرٍ

و آنچه از رنج و مصیبت ها به شما می رسد همه به دست خود شما پدید آمده و البته [خدا] از بسیاری از گناهان در می گذرد. 

در این آیه، رنج و مصیبت های انسانها را به کارها و رفتارهای خود آنان نسبت می دهد. روایات فراوانی هم از اهل بیت رسیده که این حقیقت قرآنی را مورد تأکید قرار می دهد. 

شاعران و ادیبان ایرانی و مردم خوش ذوق فارسی زبان نیز این قانون را مورد توجّه قرار داده و با زیباترین عبارات و دقیق ترین تشبیهات و شیرین ترین تمثیلات به بیان آن پرداخته اند. آنان هم اصل کلّی بازتاب عمل و هم بازتاب کار بد و خوب را در اشعار و عبارات و تمثیلات خود ذکر کرده اند که از میان ده ها شعر و مَثَل و حکمت، میتوان به موارد زیر اشاره کرد: 

 

  • آنچه بر ما می رسد آن هم ز ماست. (مولوی)
  • آنچه دی کاشته ای می کنی امروز درو طمع خـوشـه گنـدم مکن از دانـه جـو (ظهیر فاریابی)
  • آن کس که نکو کرد و بدی دید کدام است.
  • آن کـه کــردار بــد روا بـیـنـد خـود ز کـردار خـود جـزا بینـد (امیر خسرو دهلوی)
  • از مکافـات عمل غافـل مشو گندم از گندم بروید جو ز جو (مولانا)
  • از هر دست بدهی از همان دست پس می گیری.
  • اگـر بد کنی چـشم نیکی مدار که گر خار کاری سمن ندروی (ابن یمین)
  • اگـر نـرم گـویـد زبـان کسـی به گـوشش درشتی نیـاید بسی (فردوسی)
  • ای که اندازی کلوخی سنگ را آماده باش!
  • این جـهـان کـوه است و فـعل مـا نـدا بــاز گــردد ایــن نـداهـا را صــدا (مولوی)
  • بـد خـواه کسان هیچ به مقصـد نرسـد یک بد نکند تا به خودش صد نرسد
  • من نیک تو خواهم و تو خواهی بد من تـو نـیک نـبـیـنی و بـه من بد نرسد (خیام)
  • بد مکن و بد میندیش تا تو را بد نیاید پیش.
  • با آنکـه خـداوند رحیم است و کریم گندم ندهد بـار چـو جـو می کـاری (مولوی)
  • به گیتی دون هر کـه تخمی بکاشت از آن بار دادش فلک شام و چاشت (ادیب نیشابوری)
  • تو نیکی می کن و در دجله انداز که ایـزد در بیـابـانـت دهـد بـاز (سعدی)
  • چـو بد کـردی مشو ایمن ز آفات که لازم شد طبیعت را مکـافات (ناصر خسرو)
  • چون که بد کردی بترس ایمن مباش ز آنکه تخم است و برویاند خداش (مولوی)
  • چه کردی به مردم همان چشم دار. (ادیب نیشابوری)
  • دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر کای نور چـشم من بجز از کشته ندروی (سعدی)
  • دیـدی که خـون نـا حـق پروانه شمع را چـندان امان نداد که شب را سحر کند (حکیم شفائی)
  • زخیر خیر تراوش نماید ز شر شر. (قا آنی)
  • مشو شادمان گر بدی کرده ای کـه آزرده گـردی گـر آزرده ای (فردوسی)
  • نیکی کردی امیدوار باش، بدی کردی خبر دار باش! 

هریک از ما ممکن است امثال این مثل ها را بدانیم و یا جایی خوانده باشیم و یا خود در زندگی شخصی خویش تجربه کرده باشیم، ولی آنچه مهم است درس آموزی از تجربیات دیگران است و به کار بستن آموخته ها و نیازمودن آزموده ها. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ آذر ۹۲ ، ۰۸:۳۰

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

گاهی وقتها خواندن دعای ابوحمزه ثمالی خالی از لطف نیست. مخصوصاً این بخشهای سراسر تأمل برانگیز دعا.

امیدارم مورد استفاده قرار گیرد. ما را هم از دعای خیرتان فراموش نفرمائید. 

 

اِرْحَمْ فی هذِهِ الدُّنْیا غُرْبَتی وَ عِنْدَ الْمَوْتِ کُرْبَتی وَ فِی الْقَبْرِ

رحم کن در این دنیا به غریبی ام و در هنگام مرگ به رنج و غم و غصّه ام و در قبر به

وَحْدَتی وَ فِی اللَّحْدِ وَحْشَتی وَ اِذا نُشِرْتُ لِلْحِسابِ بَینَ یدَیکَ ذُلَّ

تنهائیم و در لحد به وحشتم و وقتی نامه ی حساب عملم در پیشگاهت باز شود، به خواری

مَوْقِفی وَاغْفِرْ لی ما خَفِیَ عَلَی الاْدَمِیّینَ مِنْ عَمَلی وَ اَدِمْ لی ما بِهِ

و ذلّتم رحم کن و آنچه از عمل و کردارم بر انسانها پنهان است، ببخش و بیامرز و لطفی که به سبب آن گناهم را 

سَتَرْتَنی وَارْحَمْنی صَریعاً عَلَی الْفِراشِ تُقَلِّبُنی اَیدی اَحِبَّتی

پوشاندی، باقی بدار و رحم کن به من در هنگامی که بر بستر افتاده ام و دستهای دوستان مرا می گردانند

وَ تَفَضَّلْ عَلَیَّ مَمْدُوداً عَلَی الْمُغْتَسَلِ یُقَلِّبُنی صالِحُ جیرَتی وَ تَحَنَّنْ

و لطف کن بر من در حالی که در هنگام غسل، همسایگان صالح، مرا به راست و چپ حرکتم دهند و مهربانی کن

عَلَیَّ مَحْمُولاً قَدْ تَناوَلَ الْاَقْرِبآءُ اَطْرافَ جَِنازَتی وَ جُدْ عَلَیَّ مَنْقُولاً

بر من آن هنگام که دست خویشان اطراف جنازه‌ام را گرفته‌اند و حمل می کنند و بخشش کن بر من آن وقتی که 

قَدْ نَزَلْتُ بِکَ وَحیداً فی حُفْرَتی وَارْحَمْ فی ذلِکَ الْبَیتِ الْجَدیدِ

بر تو وارد می شوم تک و تنها در گودال قبرم و در آن خانه جدید به غربتم رحم کن

غُرْبَتی حَتّی لا اَسْتَاْنِسَ بِغَیرِکَ 

تا به غیر تو مأنوس نشوم 

منبع: کتاب مفاتیح الجنان - حاج شیخ عبّاس قمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۲ ، ۰۹:۰۰