گذرگاه

و تو اکنون در گذرگاه، سکنی گزیده ای. در خانه ی موقت و قناعت. و در جاده آخرت. ( از وصایای حضرت علی (ع) به امام حسن (ع) )

و تو اکنون در گذرگاه، سکنی گزیده ای. در خانه ی موقت و قناعت. و در جاده آخرت. ( از وصایای حضرت علی (ع) به امام حسن (ع) )

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «علم» ثبت شده است

بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ 


همه ما در دوران تحصیل، حداقل یک بار انشایی با موضوع (علم بهتراست یا ثروت)، نوشته‌ایم. گذشته از اینکه هر یک از ما، کدامیک(علم یا ثروت) را بهتر دانسته و برای اثبات دلایل خود در چند خط انشایی می‌نوشتیم، آیا تا به حال به این موضوع فکر کرده‌اید که این سوال کی و چگونه مطرح شد؟ و کامل‌ترین پاسخها برای این سوال از آن کیست؟
علم بهتر است یا ثروت؟
روایت است که:
حضرت علی (علیه السلام) داخل مسجد بودند و جمعیت زیادی دور آن حضرت حلقه زده بودند. مردی وارد مسجد شد و در فرصتی مناسب پرسید:
ـ یا علی! سؤالی دارم. علم بهتر است یا ثروت؟ 

حضرت علی(علیه السلام) در پاسخ گفت: علم بهتر است؛ زیرا علم میراث پیامبران است و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد.

مرد که پاسخ سؤال خود را گرفته بود، سکوت کرد.
در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همانطور که ایستاده بود پرسید:
ـ اباالحسن! سؤالی دارم، می‌توانم بپرسم؟
امام علی(علیه السلام)در پاسخ آن مرد گفت:بپرس!
مرد پرسید: علم بهتر است یا ثروت؟ 

علی (علیه السلام)فرمود: علم بهتر است؛ زیرا علم تو را حفظ می‌کند، ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی. 

نفر دوم که از پاسخ سؤالش قانع شده بود، همان‌‌جا که ایستاده بود نشست.
در همین حال سومین نفر وارد شد، او نیز همان سؤال را تکرار کرد،و امام در پاسخش فرمود:
علم بهتر است؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است،ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار!
هنوز سخن امام به پایان نرسیده بود که چهارمین نفر وارد مسجد شد. او در حالی که کنار دوستانش می‌نشست، عصای خود را جلو گذاشت و پرسید:
ـ یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟ 

حضرت‌علی(علیه السلام) در پاسخ به آن مرد فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا اگر از مال انفاق کنی کم می‌شود؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی بر آن افزوده می‌شود. 

نوبت پنجمین نفر بود. او که مدتی قبل وارد مسجد شده بود و کنار ستون مسجد منتظر ایستاده بود، با تمام شدن سخن امام همان سؤال را تکرار کرد. 

حضرت‌ علی(علیه السلام) در پاسخ به او فرمودند:
علم بهتر است؛ زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل می‌دانند، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد می‌کنند. 

با ورود ششمین نفر سرها به عقب برگشت، مردم با تعجب او را نگاه کردند. یکی از میان جمعیت گفت: حتماً این هم می‌خواهد بداند که علم بهتر است یا ثروت! کسانی که صدایش را شنیده بودند، پوزخندی زدند. مرد، آخر جمعیت کنار دوستانش نشست و با صدای بلندی شروع به صحبت کرد:
ـ یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟ 

امام علی(علیه السلام) نگاهی به جمعیت کرد و گفت: علم بهتر است؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد، اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد. 

مرد ساکت شد. همهمه‌ای در میان مردم افتاد؛ امروز چه خبر است! چرا همه یک سؤال را می‌پرسند؟ نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت‌ علی(علیه السلام) و گاهی به تازه‌واردها دوخته می‌شد. در همین هنگام هفتمین نفر که کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت ‌علی(علیه السلام) وارد مسجد شده بود و در میان جمعیت نشسته بود، پرسید:
ـ یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟ 

امام(علیه السلام) دستش را به علامت سکوت بالا برد و فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا مال به مرور زمان کهنه می‌شود، اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد، پوسیده نخواهد شد. 

مرد آرام از جا برخاست و کنار دوستانش نشست؛ آنگاه آهسته رو به دوستانش کرد و گفت: بیهوده نبود که پیامبر فرمود: من شهر علم هستم و علی(علیه السلام) هم درِ آن! هرچه از او بپرسیم، جوابی در آستین دارد، بهتر است تا بیش از این مضحکه مردم نشده‌ایم، به دیگران بگوییم، نیایند! مردی که کنار دستش نشسته بود، گفت: از کجا معلوم! شاید این چندتای باقیمانده را نتواند پاسخ دهد، آن‌وقت در میان مردم رسوا می‌شود و ما به مقصود خود می‌رسیم! مردی که آن طرف‌تر نشسته بود، گفت: اگر پاسخ دهد چه؟ حتماً آن‌وقت این ما هستیم که رسوای مردم شده‌ایم! مرد با همان آرامش قلبی گفت: دوستان چه شده است، به این زودی جا زدید! مگر قرارمان یادتان رفته؟ ما باید خلاف گفته‌های پیامبر را به مردم ثابت کنیم.
در همین لحظه هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید، که 

امام(علیه السلام)در پاسخش فرمود: علم بهتر است؛ برای اینکه مال و ثروت فقط هنگام مرگ با صاحبش می‌ماند، ولی علم، هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است.

سکوت، مجلس را فراگرفته بود، کسی چیزی نمی‌گفت. همه از پاسخ‌‌های امام علی(علیه السلام) شگفت‌زده شده بودند که…
نهمین نفر وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید:
ـ یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟ 

امام(علیه السلام) در حالی که تبسمی بر لب داشت، فرمود: علم بهتر است؛ زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل می‌کند، اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان می‌شود. 

نگاه‌های متعجب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود، انگار که انتظار دهمین نفر را می‌کشیدند. در همین حال مردی که دست کودکی در دستش بود، وارد مسجد شد.
او در آخر مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و به روبه‌رو چشم دوخت. مردم که فکر نمی‌کردند دیگر کسی چیزی بپرسد، سرهایشان را برگرداندند، که در این هنگام مرد پرسید:
ـ یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟
نگاه‌های متعجب مردم به عقب برگشت. با شنیدن صدای علی (علیه السلام)مردم به خود آمدند: 

علم بهتر است؛ زیرا ثروتمندان تکبر دارند، تا آنجا که گاه ادعای خدایی می‌کنند، اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضعند. 

فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود. سؤال کنندگان، آرام و بی‌صدا از میان جمعیت برخاستند. هنگامی‌که آنان مسجد را ترک می‌کردند، صدای امام را شنیدند که می‌فرمود: 

اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من می‌پرسیدند، به هر کدام پاسخ متفاوتی می‌دادم...  

منبع: کشکول بحرانی، ج۱، ص۲۷ ، به نقل از امام علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه السّلام) ، ص۱۴۲ 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۳ ، ۲۱:۰۵